سیتروس - حیاط خلوت ادبی من

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

نقطه صفر زندگی

خسته و کشون کشون خودم رو به اتاقم رسوندم. خدمه ی مهربان دانشکده مادرانه پرسید: چای می خوای؟ گفتم: اگه زحمتشو بکشین چرا نمی خوام؟ چند دقیقه ی بعد من بودم و چای و موجی از افکار منفی. چطور یکی میتونه انقدر بد باشه؟ ساعتو نگاه کردم. ۲ بعد از ظهر زمان مناسبی برای زنگ زدن به اسطوره ی زندگیم نبود. اما امان از وسوسه. شماره شو گرفتم و مثل همیشه پر انرژی گفت سلام آقای دکتر. گفتم استاد بی خیال... جلوی شما و عنوان؟ قرارداد کرده بودیم نه؟

- باشه حالا. بگو چی شده. صدای تو رو نشناسم به درد چی میخورم؟

سکوت کردم

- کسی اذیتت کرده؟

- استاد باورم نمیشه آدما بتونن اینجوری باشن...

- واضح تر میگی چی شده؟

.

.

واضح تر گفتم چی شده و اون بعد از ظهر شد نقطه ی صفر زندگیم...

پی نوشت: یه استاد خوب و دلسوز رو مادام العمر برای خودتون نگه دارید🙂🌺❤

  • ۰
  • ۰

بارون و پیانو

چقدر این صحنه برام آشناست. زیر نم نم بارون...خیره به چراغ تو خیابونlaugh

و بلندگوی خودرویی که passacaglia مینوازد (ورژن پیانو)

چه اتفاقی برام افتاده نمیدونم... 

حسشو دوس دارم... 

دوپامین؟ سروتونین؟ یا ملغمه ای از دوتاش؟ هر چه هست دست به یکی پیانو و بارونه...

 

 

  • ۰
  • ۰

یه ترکیب بی نظیر

نمیدونم چه حسیه ولی هر چی هست خیلی فراتر از فرو ریختن آب بر جمجمه ای بی پناه باید باشه. انقدر خاص و دوست داشتنی که به خاطر بیشتر تجربه کردنش تمام تلاشمو برای بازگشت به مازندران کردم...

یه ترکیب بی نظیر از احساس، سرزندگی و جوانی...

یه ترکیب به شدت "بارانی"

  • ۰
  • ۰

تقارنی فرخنده

بازگشت به تاریخ انتشار نخستین "از دل برآمده" این حیاط خلوت، برای من تا همیشه 2/2/2 تاریخ خاطره ساز روشن شدن ذوقی فراموش شده خواهد بود...

  • ۰
  • ۰

شروع به فعالیت

با سلام و احترام خدمت مخاطبین عزیز

همزمان با عید سعید فطر سیتروس صرفا با هدف به اشتراک گذاری "از دل بر آمده" های علمی ادبی شروع به فعالیت می نماید.